هر کجا ناموفق بوده ایم؛ علتش استفاده از الگوهای غربی بوده است

معتقدیم اجتهاد ما اجتهاد تمدن‌ساز است؛ یعنی مدنیّتی که در آینده‌ این منطقه و جهان اسلام قرار است رقم بخورد، تمدن و مدنیّت مبتنی بر اجتهاد است. 

حجت الاسلام رئیسی دادستان کل کشور در دومین مراسم رونمائی از محصولات مرتبط با اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی در خصوص پیشرفت ایران و استفاده از الگوهای غربی صحبت کرد و بیان داشت: هر کجا ناموفق بوده ایم؛ علتش استفاده از الگوهای غربی بوده است.


 متن کامل صحبت های دادستان کل کشور بدین شرح است:

 بسم الله الرحمن الرحیم

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ

 ابتدا باید از تمام دست‌اندرکاران برگزاری این نشست ضروری، علمی و آینده‌ نگرانه برای نظام و ارائه الگوی اسلامی جهت پیشرفت و تعالی جامعه تشکر نمایم.

  اگر به آنچه در آیات و روایات است مراجعه کنیم، درمی‌یابیم که یک احکام شریعت داریم مثل: «لله علی الناس حجُّ البَیتِ من استطاع إلیه سبیلاً» که حکم حج است، «أقیموا الصلاه»، «أتوا الزکاه» و ...؛ اینها تبیین کننده احکام شریعت هستند. برخی دیگر از این نصوص تبیین‌کننده مقاصد شریعت و اهداف شریعت هستند: «و لَقَدْ مَنَ‏ اللَّهُ‏ عَلَى‏ الْمُؤْمِنینَ‏ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَة»؛مقاصدی مانند تزکیه، تعلیم، تربیت نفوس مستعده و بینش الهی از اهداف شریعت است. هیچ گونه پیشرفتی در جامعه اسلامی بدون توجه به مقاصد شریعت امکان تحقق ندارد؛ هر راه‌کاری برای پیشرفت جامعه باید مبتنی با نگاه به مقاصد شریعت باشد.

 اکنون می‌خواهیم بررسی کنیم چه جامعه‌ای در شریعت به عنوان جامعه آرمانی و مدینه‌النبی معرفی شده است: «واللهِ یدعوکم الی دارِ السلامِ». تمامی مفسرین «دارالسلام» را به مکانی در جنّت تفسیر کرده‌اند، اما راهیابی به این دارالسلام جز از طریق سلامت فردی و شکل‌دهی جامعه‌ای سالم امکان‌پذیر نیست. جامعه سالم یا  آرمان‌شهر مدینه‌النبی چه ویژگی‌هایی دارد؟ توحید سنگ زیربنای این جامعه است، جامعه‌ای مبتنی بر اخلاق، عدالت و عقلانیت بوده و آرمان‌شهر ما چنین ویژگی‌هایی دارد. اگر توسعه‌ای تعریف شود که مبتنی بر مبانی توسعه در دنیای غرب باشد، این نمی‌تواند الگویی برای پیشرفت جامعه ما باشد؛ زیرا این نسخه، نسخه‌ا‌ی برای کشور ما نیست. درست است که می‌توان از تجربیات در توسعه‌های اقتصادی، اجتماعی و ساخته‌های بشری –همانند موبایل- استفاده کرده و توسعه را سریع کرد، اما الگوی آنها برای جامعه توسعه یافته لزوماً نمی‌تواند راه‌کاری برای ما باشد. راه‌کار و نسخه ما مبتنی بر جامعه‌ای است که می‌خواهد با فقه اداره شود؛ یعنی محوریت جامعه و تمام شئون جامعه براساس فقه باشد. البته نه فقه متداولی که امروزه در ذهن طلبه‌ها وجود دارد که به معنای احکام مرسوم است؛ همانطور که می‌دانید فقه سه نوع است؛ اول فقه اکبر به معنای عقاید و باور‌های الهی، دوم فقه اوسط به معنای اخلاق فاضله و کریمه و سوم فقه اصغر به معنای احکام که همان بایدها و نبایدها می‌باشد. می‌خواهیم جامعه‌ای مبتنی بر فقه به وجود آوریم؛ برخلاف سکولارها و حتی برخی که در کِسوَت دین هستند، معتقدیم فقه می‌تواند تمام نیازهای جامعه را پاسخ‌گو باشد؛ منتهی آن فقهی که در پرتوی فقه اجتهادی است. این اجتهاد باید در این عرصه‌ها فعال باشد؛ البته کارهای بسیاری توسط بزرگانِ بعد از فقه معصوم و در زمان فقه اجتهادی مانند مانند شیخ مفید، سلّار، مرحوم شیخِ طوسی، محقق حلی، وحید بهبهانی، مکتب شیخ انصاری، صاحب جواهر تا امام بزرگوار و فقهای حاضر انجام شده است، ولی باید در کافی نیست و فقه اجتهادی باید یک کارهایی بکند.

 طلاب و افاضل؛ دولت به معنای دولت اسلامی و حاکمیت اسلامی (نه به معنی تفکیک قوا بنابر نظر مونتسکیو)، مبتنی بر تربیت است؛ یعنی توسعه‌ای مبتنی بر اخلاق و تربیت. حتی اگر بحثِ عدالت اجتماعی هم می‌شود، در قرآن کریم می‌فرماید: «لیقوم الناس بالقسط»؛ سخن در این است که جامعه باید خودش قسط و عدالت را برپا کند. چطور عدالت برپا می‌شود؟ باید آموزش‌های دینی و تربیت الهی و هدایت جامعه را به آنجایی سوق دهد که خود مردم در جامعه عدالت را حاکم کنند. فاعل «لیقوم الناس بالقسط» ناس است؛ یعنی قرار است خود ناس اقامه‌ قسط کند و ناس هم با هدایت و تربیت قسط را برقرار می‌کند. وقتی بحث از دولت رفاه می‌شود؛ بله رفاه اجتماعی که در آن برخورداری از مواهب اجتماعی بر اساس آن بایدها و نبایدها الهی است که نفی نمی‌شود، اما معلوم باشد که اساس و مبنای توسعه، مبتنی بر اخلاق، تربیت و عدالت است که باید در حوزه‌های مختلف جریان داشته باشد.

 اما حرفی که در جهت تحقق الگوی اسلامی پیشرفت و مبتنی بر دین با شما عزیزان و بزرگوارن دارم این است که باید حرکتی انجام شود. معتقدیم اجتهاد ما اجتهاد تمدن‌ساز است؛ یعنی مدنیّتی که در آینده‌ این منطقه و جهان اسلام قرار است رقم بخورد، تمدن و مدنیّت مبتنی بر اجتهاد است. البته در این اجتهاد باید کارهای بسیاری انجام شود؛ نسبت به حکم شناسی خیلی کار شده است به طوری که اساتید و بزرگان ما همه بر سر سفره‌آنان نشسته‌اند، اما در مورد موضوع شناسی آنقدر کار نشده است.  قدم اول موضوع شناسی است و در این زمینه خیلی باید کار کرده و موضوعات بسیاری باید مورد بحث قرار گیرد. اخیراً مقام معظم رهبری به مرکزی دستور دادند که موضوعات را تبیین کنند. شما می‌دانید احکام بر موضوعات بار می‌شود و موضوعات باید تبیین شوند؛ پس یک کار مهم موضوع شناسی است.

 کار دوم این است که ابواب فقه باید توسعه پیدا کند؛ روابط اجتماعی جزء مسائلی است که باید روی آن کار اجتهادی شود، در تربیت باید فقه تربیت را اجتهادی کنیم. در حوزه‌ی مروی، حوزه‌های تهران و دیگر حوزه‌ها کجا فقه تربیت می‌گوییم؟ باب تربیت و تعلیم باید به عنوان یک موضوع مهم فقهی مثل موضوعات فقهی که مثلا در کتاب المتاجر است، یکی از ابواب فقهی شود. باید در  این قضیه کارهای اجتهادی شود؛ شنیدار و گفتار هست اما کارهای اجتهادی ضرورت دارد. توسعه‌ کار اجتهادی در اخلاق؛ آقای رایس در نظریه‌ی عدالت و شاید در بحث‌های دیگر خود اگر خوانده باشید و ترجمه هم شده است؛ عدالت را مساوی با قانون می‌داند، می‌گوید عدالت یک ملاک دارد به نام قانونمداری. بسیار خوب اما در نگاه اسلام عدالت به عنوان یک فضیلت اخلاقی است. مگر نمی‌خواهید در جامعه عدالت ایجاد شود؛ انسان عدم برخودار از فضیلت اخلاقیِ عدالت چگونه می‌تواند جامعه را با عدالت آشنا کند، شیرین ‌شدن کام مردم با عدالت از یک انسان عادل برمی‌خیزد. برای مثال وقتی از امامت بحث می‌کنید؛ می‌گویید «امام العادل» که در مقابلش امام الجائر است و می‌گویید از صفات مهم امامت، عدالت است. البته عدالتی که برای امام بحث می‌شود با عدالتی که شاهد در محکمه یا امام جماعت باید داشته باشد متفاوت است؛ زیرا اینها حداقل تعریف عدالت است. مگر مجریان غیر عادل می‌توانند کام مردم را با عدالت شیرین کنند؟ حتماً باید از عدالت بر خوردار باشند، مگر قانون‌گزاران غیر عادل می‌توانند عادلانه قانون‌گزاری کنند؟ آنها هم باید عدالت داشته باشند و در قضا هم باید عدالت وجود داشته باشد. اما قبل از عدالت از یک چیز دیگر باید سخن گفت و آن اخلاق است. پیامبر فرمودند: «بعثت لاتمم المکارم الخلاق»؛ من پیامبر آمده‌ام جامعه را با مکارم اخلاق آشنا کنم؛ یعنی توسعه مبتنی بر اخلاق؛ یعنی قانون می‌تواند جامعه را کنترل کند اما آیا می‌توان برای همه پلیس گذاشت؟ عیبی ندارد پلیس بگزارید اما قرار است فقط پلیس ناظر باشد تا به قانون عمل ‌شود؟ ولی اگر اخلاق محور قرار داده شود -که البته قانون هم می‌تواند مبتنی بر اخلاق باشد- و فرد در خلوت و جلوت خودش را مقید دانست به اینکه خلاف نکند، عدالت هم محقق می‌شود.

 می‌دانید امروز در نظام مدیریتی کارآمدترین نظام کنترلی چیست؟ خود کنترلی. بازرسان، مدیران و حساب‌رسان خوب است ولی اگر کسی خودش در خلوت هم معصیت نکرد، در خلوت هم قانون مدار بود، اگر بازرس و مدیر بیاید یا نیاید خودش را مکلف دانسته و از چهارچوب بیرون نمی‌رود. این مهم است و این نیازمند اخلاق است.

 ما برای امروز عالم و مدنیّت امروز عالم یک حرف جدید و نویی داریم. آن حرف نو این است که تأکید امروز برای تولید الگوی اسلامی پیشرفت به خاطر مفاهیم عالی است که در اسلام وجود دارد. برای مثال انتخابات موجود در کشور ما بحسب ظاهر با کشورهای دیگر تفاوتی ندارد؛ تازه آنها مجموعه‌ای برای تعیین صلاحیت نیز دارند. حرف متفاوت ما چیست؟ مضمون جواب همان الگوی اسلامی پیشرفت است. جواب این است که ما وقتی می‌گوییم انتخابات یک تفاوت اساسی مبنایی دارد و آن عبارت است از «تکلیف مداری»؛ یعنی هرکسی که خودش را عرضه می‌کند و هر کسی که رأی می‌دهد هردو باید بر اساس تکلیف عمل کنند. اگر شخص بگوید بابام رأی می‌دهد من هم رأی می‌دهم؛ تکلیف می‌گوید حق نداری. چون فرمود الناس ثلاثه؛ فرمود آن کسی که خیلی ناپسند است عبارت است از «همج الرعا»؛ یعنی اصلا در جامعه دینی و اسلامی نداریم که فرد بگوید چون جامعه فلان کار را کرد من هم بکنم؛ چه عالم باشد چه ربانی و .... . این کار در جامعه مذموم و قبیح است. حالا برای این تکلیف مداری در انتخابات و جاهای دیگر  باید الگو بسازیم؛ زیرا این الگوهایی که بعضاً در قوانین ما هست، این طور تبلیغات، این طور پول خرج کردن درست نیست. باید متناسب با این تکلیف مداری مطابق با این محتوا و مفهوم یک قالبی تعریف کنیم.

در نظام قضا نیز به همین شکل است؛ باید سازوکاری باشد که دادرسی اسلامی را که با دادرسی فلان کشور متفاوت است تبیین کند و این در یک الگوی متناسب با این مفهوم و معنا و ماهیت می‌تواند پیش‌بینی شود.

 لذا نکته‌ای که باید مورد توجه دوستان باشد این است که ما یک اجتهاد تمدن‌ساز داریم و باید در این رابطه بسیار جهاد و اجتهاد کرد که به کار فراوان نیاز دارد تا بتواند توسعه مبتنی بر اخلاق رقم بخورد، تا جامعه از آن توسعه یک مدنیّتی مبتنی بر دین و بوم داشته باشد.

  آقایون محترم و طلاب و فضلای گرامی در هرجای کشور که بعد 35 سال توفیقی داشتیم، آنجایی است که نظریات مبتنی بر دین ارائه شده است و هرجایی که ناموفق بودیم، جاهایی است که نگاهی به شرق و غرب و آن الگوی غربی که اصلا به یک مجموعه‌ای دارای یک هویتی دینی نمی‌خورد، داشته‌ایم. ما می‌خواهیم نظامی مبتنی بر دین بنا کنیم؛ بنابراین باید با این اهداف شریعت و با مقاصد شریعت کاملاً سازگاری داشته باشد و لذا در اینجا آموزش و پرورش و آموزش عالی دیگر یک وزارت خانه معمولی مثل همه وزارت خانه‌ها نمی‌شود؛ اگر حکومت هدایت‌گر شد، نه اینکه تنها هدایت کند به سمت نماز، بلکه هدایت می‌کند به تمام سطوح زندگی تا انسان را متعالی بسازد چراکه «و الی الله مصیر»؛ یعنی این صیرورت به حق اقتصادش چگونه باشد؟ سیاست چطور باشد؟ روابط اجتماعی چگونه باشد؟ قانون در مجلسش چطور باشد؟ سیاست بین الملل چطور باشد؟ خانواده به عنوان اساس چگونه باشد؟ چون «الی الله مصیر». مگر خانواده از جامعه و سیاست از اقتصاد جداست؟ باید یک آهنگی داشته باشد آن هم آهنگ توحیدی است. الان آن آهنگی که به علت رابطه ارگانیک باید به کل قضیه بخورد، نمی‌خورد؛ یک جایی یک آهنگی دارد، جای دیگر یک آهنگ ناموزون دیگری دارد. آن آهنگ موزون این است که در همه بخش‌ها آن هدایت و تربیت دینی جریان داشته باشد. برای قانون در مجلس، اقتصاد و داد و ستدمان در بازار، سیاست ما با دیگران باید با این تربیت دینی و هدایت دینی ارتباط داشته باشد. نباید جدای از این تربیت دینی باشد؛ نمی‌توان گفت مخلص دین هستیم ولی در مذاکرات، در اقتصاد و جاهای دیگر دین باید غائب باشد. در زندگی امیرالمونین داریم که آمدند در بازار و گفتند: الفقه ثم المتجر. اما در مبانی تربیتی امیرالمونین در مکتب و در نهج البلاغه نگاه کنید؛ انسان تکامل یافته متجر و بازار و قضا و وزارت خارجه و داخله‌اش نمی‌تواند غیر دینی باشد. این ایجاب می‌کند که ما متناسب با این اهداف و مقصد  برنامه‌ریزی کنیم.

 من تشکر می‌کنم از دست اندرکاران این مراسم؛ بحث بسیار خوبی بود جایش هم برای شما جوان هاست که اهل فکر هستید، اهل اندیشه هستید، وقت می‌گزارید مطالعه می‌کنید و ان‌شاء الله که به دست شما با فکر و اندیشه شما با بحث‌های شما این اتفاق بیفتد. امروز نگاه به حوزه‌های ما نگاه به حوزه ایست که از آن انقلاب اسلامی برخواسته و توقع این است که این حوزه بتواند بسیاری از سؤالات را پاسخ‌گو باشد و می‌تواند و باید اجتهادکند، اجتهاد تمدن ساز این‌کار شماست و کار عزیزانی که در این عرصه و جایگاه علمی قرار دارند.